مرد که باشی،بار سنگین یک زندگی روی دوشهای همیشه استوارت سنگینی می کنه...

مرد که باشی،همه تو رو به چشم دیواری برای تیکه گاه می بینن،بدون این فکر که شاید خودت هم نیاز به شانه هایی برای گریه داشته باشی..

مرد که باشی باید " دستتو " بزاری روی " دلت " که یه موقع کسی نفهمه چه حسی داری وگرنه " دست دلت " رو شده

وقتی دست زنی را عاشقانه میگیری تازه میفهمی مرد بودن را باید میونِ دستانِ ظریف زن احساس کرد

مرد که باشی باید خیلی از بی اعتمادی ها رو تحمل کنی

مستقل ترین مرد جهان هم که باشی وقت هایی هست، که دلت پر میزنه برای کسی که دوستت داشته باشه درکت کنه

تنها ترین مرد جهان هم که باشی دوست داری کسی باشه که بگه :
آروم رانندگی کن
غذاتو کامل بخور
تنهام نذار

مسافرترین مرد جهان هم که باشی دوست داری برایت دست خطی بنویسه:
زود برگرد طاقت دوریتو ندارم

مرد که باشی،نمی تونی گریه کنی...گریه ات درونت جمع میشه و توی شریان های بدنت،تو را به مرگ میرسونه

میدونم
تو هم قلب داری
فقط صدایش، یواش تر از صدای قلب منه!

میدونم تو هم توی خلوتت برای عشقت گریه میکنی! شاید ندیده باشم؛ اما همیشه اشک هاتو توی آلبوم دلتنگیت قاب میکنی!

هر وقت زن بودنم را میبینی؛ سینه ات را به جلو میدهی،صدایت را کلفت تر میکنی... تا مبادا...لرزش دست هاتو ببینم !

مرد که باشی ... دوست داری ... از نگاه یک زن مرد باشی ..!
نه بخاطر زورِ بازوها